جدول جو
جدول جو

معنی به طور نقطه ای - جستجوی لغت در جدول جو

به طور نقطه ای
نقطةً
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به عربی
به طور نقطه ای
Focally
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور نقطه ای
de manière focale
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور نقطه ای
fokussiert
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور نقطه ای
केन्द्रित तरीके से
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به هندی
به طور نقطه ای
مرکزیت طریقے سے
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به اردو
به طور نقطه ای
কেন্দ্রীয়ভাবে
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور نقطه ای
kwa muktadha
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور نقطه ای
odaklı bir şekilde
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور نقطه ای
초점으로
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به کره ای
به طور نقطه ای
焦点を絞って
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور نقطه ای
בצורה ממוקדת
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به عبری
به طور نقطه ای
dengan fokus
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور نقطه ای
фокусно
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور نقطه ای
фокусно
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به روسی
به طور نقطه ای
gefocust
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور نقطه ای
de manera focal
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور نقطه ای
in modo focale
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور نقطه ای
de maneira focal
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور نقطه ای
集中地
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به چینی
به طور نقطه ای
ogniskowo
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور نقطه ای
อย่างจุดศูนย์กลาง
تصویری از به طور نقطه ای
تصویر به طور نقطه ای
دیکشنری فارسی به تایلندی